برگشتنش کنارم، دیگر اثر ندارد
زیرا که او ز عشقم، عشقی به سر ندارد
هر شب کنار یارش، خوشبخت روزگار است
این غصه آشکار است، از من خبر ندارد
وقتی به برج میلاد، میبینمش از آنجا
دیگر پریدن از برج، حتی خطر ندارد
در روز مرگم حتی، وقتی که زیر خاکم
او بر سر مزارم، گویی گذر ندارد
وقتی که از غم من، حتی خبر ندارد
دیگر به قلب خسته، او هم اثر ندارد
محمدصادق رزمی