ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

وا می کنم چشمان خود، اما نمی بینم تو را

وقتی به من زل می زنی،چشمت درخشان می شود
گویی در آن حال و هوا، کوچه چراغان می شود
یک شب که دلتنگت شدم، دیدم که می آیی عزیز
با دیدنت در قلب من، عشقت خروشان می شود
در خواب و رویا دیدنت،دارو و  مرهم می شود
وقتی که در بیداری ام،دردم دوچندان می شود
وا می کنم چشمان خود، اما نمی بینم تو را
با چشم بازم در جهان، غم ها فراوان می شود
باور ندارد قلب من، دنیای بی چشمان تو
زین رو به یادت در دلم، حالم پریشان می شود

محمدصادق رزمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد