ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

می نوشتم به هر در و دیوار، عشق من تویی تویی دختر

ده سالِ رفته ای ولی انگار، صد سالِ من ندارمت دیگر
ده سالِ رفته ای و من هرگز، رفتنت را نکرده ام باور
یاد آن دو چشم خندانت، پشت پرچین آن کلاس درس
می نوشتم به هر در و دیوار، عشق من تویی تویی دختر
در کلاس درس دانشگاه، درکنار حرف هر  استاد
یک نشان دل درون آن تیری، می کشیدم کنار هر دفتر
روز آخرین من در آن خدمت،آمدم ببینمت اما
دیدم آن آگهی ترحیمت،باورم نشد که رفته ای از بر
باورم نمی شود، نشد هرگز، آن تصادف و مزار غمگینت
باورم نمی شود، نشد هرگز، اینچنین شدی به زندگی پر پر

محمدصادق رزمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد