تا هر وقت که دلتنگت می شوم
کمی تو را می دیدم...
محمدصادق رزمی
می شوم من صاحب یک خانه در شهر دلت
محمدصادق رزمی
کاش میشد امشب و هر شب پرستارم شوی
محمدصادق رزمی
باید نگارش من کنم چشمان زیبای تو را
"محمدصادق رزمی"
با دو چشمت من خودم ر ا تیر باران می کنم
"محمدصادق رزمی"
بی تو این زیبایی اما لذتی بر من نداشت
"محمدصادق رزمی"
باعث تشویش تهران گشته آن موهای تو
"محمدصادق رزمی"
تا زنم من بوسه ای بر ساحل دریای تو
"محمدصادق رزمی"
هرکسی یادش نمی اید تو را در قلب من
"محمدصادق رزمی"
مثل دریا من شدم طوفان همیشه با من است
"محمدصادق رزمی"
قلب من مثل یمن بود و غمت آل سعود است
"محمدصادق رزمی"
شده ام مثل همان خانه ی خاکی که میان سیلاب
"محمدصادق رزمی"
معنی شب های من با موی زیبای تو بود
"محمدصادق رزمی"
در رکعت پنجم بدهم بنده سلامی
"محمدصادق رزمی"
عاشقت هستم منم با این همه شعر عجیب
"محمدصادق رزمی"
او پر از نفت سیاه و من پر از عشقت شدم
"محمدصادق رزمی"
آنقدر غافل شدی تا کشورت اشغال شد
"محمدصادق رزمی"
دیگر چه مهم است قفس باز بماند
"محمدصادق رزمی"
ای کاش که تحریم نگاه تو به من لغو بگردد
"محمدصادق رزمی"
"محمدصادق رزمی"
از تو با آنها که گفتم خواب آنها هم پرید
"محمدصادق رزمی"
که تحریم لبم وا می شود با بوسه ات بانو
"محمدصادق رزمی"
موی تو در یک طرف طوفان تهران یک طرف
"محمدصادق رزمی"
شیرینی لب های تو خرمای دشتستان شده
"محمدصادق رزمی"
"محمدصادق رزمی"
قانون شدن عشق تو در دولت قلبم
"محمدصادق رزمی"
جامانده ز عشقت شده این غصه و اندوه
"محمدصادق رزمی"
آمده تا قلب و احساس مرا بی تو فروپاشی کند
"محمدصادق رزمی"
فونت اشعارم شده بی نازنین معشوق من
"محمدصادق رزمی"
با نگاهت می شود مانند چالوس و شمال
"محمدصادق رزمی"
یک حراست عاشق چشمان زیبایت شده
"محمدصادق رزمی"
او ز من بیشتر از هر که به تو محرم بود
"محمدصادق رزمی"
شهر تهران با گسل ویران شود با زلزله
"محمدصادق رزمی"
دل من بی تو لبی بر رطب عشق نزد
"محمدصادق رزمی"
یکبار نگاهم که کنی گیج شوم ساعت ها
"محمدصادق رزمی
می کشی با غصه هایت این دلم را عاقبت یک روز
"محمدصادق رزمی"
بی تو تا پایان دنیا با غمت درگیر جنگی بوده است
"محمدصادق رزمی"
او خودم بودم که با یادت دلم را زنده می دارم هنوز
"محمدصادق رزمی"
وقتی که میسر نشود مرهم رویت
"اشغالگر"
یاد تو باعث شده شب های من غمگین شود
"محمدصادق رزمی"
پدرش حامی زینب شده در سوریه و می جنگد
"محمدصادق رزمی"
کهنه تر می شود و مستی آن بیشتر است
"محمدصادق رزمی"
از درون می سوزم و پایان ندارد درد من
"محمدصادق رزمی"
ماهیان از غصه ات راهی به دریا می شوند
"محمدصادق رزمی"
همچو یونان که جدا شد ز اروپا و یورو
"محمدصادق رزمی"
رسیده از لب خاموش غواص
"محمدصادق رزمی"