عشقِ من
کدام ابر می خواهد
تو را امشب ببارد
پشت کدام قطره باران
مخفی شده ای
که هر چقدر اشک میریزم
تو را نمیبینم
"اشغالگر"
ساعت،
همان گیوتین می شود
عقربه هایش
مرا گردن می زنند
وقتی لحظه های
نبودنت را نشانم می دهند
"اشغالگر"
"اشغالگر"
همین قدم ها
که هم دست خیابان
تو را از من دور می کنند
روزی
دشمن خیابانی بودند
که مرا از تو دور میکرد
"اشغالگر"
جَوِ زمین
نه از اکسیژن است
و نه نیتروژن،
هوای این سیاره
ترکیب خالصیست
از هوای بی تو بودن
"اشغالگر"
"اشغالگر"
قدرتش از عشق
بیشتر بود
سرطانی که
تو را از من گرفت
"اشغالگر"
نفس کشیدن های من
بی تو
تکراریست
از روی عادت
"اشغالگر"
تنها امیدم این بود
که شاید
در یکی از همین روزهایِ نرسیده به آینده
تو را ببینم
"اشغالگر"
رفتنت
نقطه ای بود
بر آخر خطی که
قرار بود تا انتهایش
با هم باشیم
"اشغالگر"
روزگارم
بی تو روز ندارد
فقط درد دارد
"اشغالگر"
من کوتاه می نویسم
ولی تو بلند بخوان
نوشته هایی را که
مرا دلتنگِ تو می کنند
"اشغالگر"
ما و ماه
دیدن ندارد
بی تو
"اشغالگر"
تنهایی یعنی
غربت هادی
میانِ شیعیان
بینِ دوزاده امام
"اشغالگر"
تنه می زنند
به تنهایی هایم
تن هایی که
احساس ندارند
"اشغالگر"
"او"
همان ضمیر همیشه غایبی
که برای تو حاضر شد
"اشغالگر"
در دنیایی
که تو را ندارد
دیگر چه فرقی می کند
چه شبی باشد شب آرزوها
در دنیایی که تو را ندارد
من هیچ آرزویی ندارم
"اشغالگر"
صدایم کن
تا من جواب دهم
"جانم"
باور کن
من اصلاً حالم خوب نیست
"اشغالگر"
کاش در شب آرزوهایت
من نیز
آرزویِ تو باشم
شاید که بشود در آن دنیا
من به تو برسم
"اشغالگر"
زمان طلاست
ولی گاهی
بی ارزشترین شی دنیا می شود
وقتی
تو را در آن نداشته باشم
"اشغالگر"
خدایا
به من باران قرض می دهی؟
می خواهم گریه کنم
بی آنکه اشکهایم را
نا مردمان ببینند
"اشغالگر"
راه که هیچ
حتی بی راهه هم نداشت
دلِ تو
به دلِ من
"اشغالگر"
بمب ها
همیشه ویران نمی کنند
گاهی
دلتنگی ام برای تو
می شود یک بمب
که آباد می کند
یادت را
در دلم
"اشغالگر"
بی تو
شبیه تهران شده ام
بزرگ و شلوغ
ولی تنها
"اشغالگر"
لعنت به خاطره ها
وقتی مرا دلتنگِ تو می کنند
ولی تو را نمی آورند
"اشغالگر"
بی شک
کپی رایت را
خدا رعایت کرد
وقتی
تو را
بی همتا آفرید
"اشغالگر"
همه جای اطاقم را
عطرِ حضورت پر کرده است بانو
خیالت در دلم
مستدام باد
"اشغالگر"
حتماً که نباید کعبه در مکه باشد
گاهی
تو می شوی
کعبه یک دل
"اشغالگر"
تقویم های این حوالی
پر است از پاییز هایی
که از نبودنت می نالند
"اشغالگر"
مرگ پایانِ من نیست
وقتی دلت
ناگهان
هوای بودنم را می کند
ولی دیگر من نیستم
و این شروعی است برایم
"اشغالگر"
دلت یا دولتت
فرقی ندارند برایم
در جمهوریِ عشق
من همیشه
ملتِ تو اَم
"اشغالگر"