ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

دلیل گریه

گریه می کنم
چون اشک هایم
می خواهند
نامت را ببینند

"اشغالگر"

همه عمرم

جمع همه عمرم را
از نگاهت تفریق کنم
مرگم می ماند

"اشغالگر"

شاعر

تنها که می شوم
حس شاعرانه ام گل می کند
مانند خدا
که تا ابد تنهاست
و همیشه شعر می گوید

"اشغالگر"

خشک

کویرِ در کویر است
دلم
بی حضورِ بارانِ محبتت

"اشغالگر"

صبح

فقط چند قدم
مانده بود به رسیدنِ تو
ناگهان صبح می شود
صبحی که از هزار شب برایم تاریکتر است

"اشغالگر"

ترافیک

باران می آید
ترافیک می شود
ماشین ها
در خیابان
و خاطراتت
در دلم

"اشغالگر"

کلمات

ته می کشند
واژه ها
وقتی می خواهم
از دلتنگی ام
برای تو بگویم

"اشغالگر"

آمدی

تو آمدی
همه باد دستانی پر از هدیه
می خواهند تو را ببیند
شرمنده ام که من
با دلی پر از غم می آیم

"اشغالگر"

نقطه

یک نقطه می شود سنگتر از سنگ
وقتی
یک جمله ربطیِ عاشقانه را
تمام می کند

"اشغالگر"

خشک

جنگلِ بی باران است
دلم
بی تو

"اشغالگر"

گمشده

تو
همیشه بوده ای
آن که نیست ، منم
میان واژه های دلتنگی ات

"اشغالگر"

نگاهِ تو

حقِ وتو
نگاه توست
میانِ
اجماعِ فراموشی های متحد

"اشغالگر"

فرهادم

قصه من
غصه فرهادی ست
که نه شیرین دارد
نه تیشه
و نه کوه

"اشغالگر"

نگفته

نیستی
و این حرف های نگفته ام به تو
می شود غم
می شود بغض
لابه لای واژه هایم

"اشغالگر"

رابطه

وقتی تو نیستی
حکایتِ چتر و باران و دلم
می شود
همان قصه هیزم و نفت و آتش

"اشغالگر"

لبخند

می خواستم به یادت
لبخندی بزنم
ولی
چشم هایم
رسوایم کردند

"اشغالگر"

ترمینال

دلت که ترمینالی شود
آنگاه
رهگذرانِ دلت
مسافرانی می شوند
که رسم شان شکستن است

"اشغالگر"

میمانی

گاهی
یک دل
می شود
خانه ابدیِ یک یاد
یادی که
هیچوقت
یادی نمی کند

"اشغالگر"

پیاده رو

خدای من
در این پیاده رویِ
پر هیاهوی زندگی
دست های تنهایی ام را
محکم تر بفشار

"اشغالگر"

آدمها و حواها

این دنیا پر است
از آدم ها و حواهایی
که دست در دست هم
هر روز
از درختِ سیبِ دلم
سیب می چینند

"اشغالگر"

قرار

وقتی قرار بر رانده شدن باشد
فرقی نمی کرد حوا
از کدام درخت میوه بچیند

"اشغالگر"

قدیمی

عکسهایت
قدیمی ست
ولی
همیشه جدید می ماند
غمِ نداشتنت

"اشغالگر"

کار

دستم به کاری نمی رود
وقتی دست هایت
در دستم نیست

"اشغالگر"

سلام

خدایا سلام
شصت و نه ثوابم
برای خودت
ولی
جوابِ سلامم را بده

"اشغالگر"

نفس کشیدن

حتی نفس کشیدن
خفه ام می کند
وقتی
بغض نداشتنت
در گلویم باشد

"اشغاگر"

حروف

دردهایم
از حرف های مالکیتی ست
که آخرِ جمله ها می آید

"اشغالگر"

زمین

گاهی زمین گرد نیست
می شود
دو خط موازی
که هیچ وقت
مرا با تو
رو در رو نمی کند

"اشغالگر"

عینک ها

عینک ها
دروغ می گویند
نه تو را
نزدیک می کنند
و نه دلتنگی هایم را
دور

"اشغالگر"

هوا

توده ها
پر فشار باشد
یا کم فشار
فرقی ندارد
بی تو
آسمان چشمانم
همیشه بارانیست

"اشغالگر"

ابراهیم

تو
ابراهیم بودی
یا دلِ من بت بود
که شکستنش
عادتت شد

"اشغالگر"

آرزو

اگر پینوکیو می دانست
پدر ژپتویی که او را ساخت
از آدم ها خسته بود
هیچگاه
آرزو نمی کرد
آدم شود

"اشغالگر"

نداشتن

می دانم
به گور می برم
آرزویِ داشتنتی که
نداشتمش

"اشغالگر"

اپرا

هر شب
اپرای گریه هاست
در چشم هایم
وقتی
هرگز ندارمت

"اشغالگر"

جا مانده

چشم هایم اینجایند
می بینند
ولی
جا مانده است
نگاهم
در نگاهت

"اشغالگر"

کلاغ ها

کلاغِ قصه ام را
به خانه اش برسانید
قصه نبودنت
سرِ دراز دارد

"اشغالگر"

صبح

از شب های بی مهتاب نیز
تاریک تر است
روشنیِ روزی که
تو را
در آن نداشته باشم

"اشغالگر"

حجاب

تو
تنها نامحرم دنیایی
که حتی خدا هم
دوست دارد
موهایت را ببیند

"اشغالگر"

پینوکیو

پینوکیو
می خواهم عروسکی چوبی شوم
تَن ها قلب ندارند
نمی دانند احساس چیست

"اشغالگر"

سفر

من به سفر می روم
که تو را ببینم
تو به سفر می روی
که مرا نبینی
عجب درد مشترکیست
سفر

"اشغالگر"

شبیه

تو
شبیه ترین ضمیر
به خدایی
وقتی
با این همه خواستن
فقط سکوت میکنی

"اشغالگر"

سقوط

مرا به مقصدم می رساند
هواپیمایی
که رو به سقوط پرواز میکند

"اشغالگر"

چشمانت

دوزخ
چشمانِ توست
وقتی
مرا
مردد می کند
بین رفتن و ماندن

"اشغالگر"

ترافیک

مهم نیست
ثانیه شمارِ چراغ قرمزِ
خیابان های تهران
چه عددی را نشان می دهد
وقتی که
من سالهاست
پشت ترافیکِ دلت مانده ام

"اشغالگر"

توحش چشمانت

توحش پلنگِ چشمانت
رم می دهد
آهوی بی پناهِ دلم را

"اشغالگر"

دور و نزدیک

تو
گاهی دور می شودی
و گاهی نزدیک
ولی
نه دور می شود
نه نزدیک
دلتنگیِ ثابت دلم

"اشغالگر"

باد و نسیم

باد باشد
یا نسیم
فرقی ندارد
وقتی قرار است
هر چه بادا باد

"اشغالگر"

قطعنامه

دلت
با کدام قدرت جهانی بود
که قطعنامه عشقم را
در شورای امنیت دلت
وتو کردی

"اشغالگر"

راه ها

جاده ها دروغ می گویند
رسیدنی در کار نیست
وقتی
مقصد تو باشی

"اشغالگر"

بیابانم

تو
خوش
به شلوغیِ
ماهیانِ دریایت باش
من
به خلوتیِ
بیابانِ تنهایی ام
دلخوشم

"اشغالگر"

آن راه

خوش بحال آن راه
که هر وقت
مرا می بینی
خودت را به او می زنی

"اشغالگر"