گریه می کنم
چون اشک هایم
می خواهند
نامت را ببینند
"اشغالگر"
جمع همه عمرم را
از نگاهت تفریق کنم
مرگم می ماند
"اشغالگر"
تنها که می شوم
حس شاعرانه ام گل می کند
مانند خدا
که تا ابد تنهاست
و همیشه شعر می گوید
"اشغالگر"
باران می آید
ترافیک می شود
ماشین ها
در خیابان
و خاطراتت
در دلم
"اشغالگر"
ته می کشند
واژه ها
وقتی می خواهم
از دلتنگی ام
برای تو بگویم
"اشغالگر"
تو آمدی
همه باد دستانی پر از هدیه
می خواهند تو را ببیند
شرمنده ام که من
با دلی پر از غم می آیم
"اشغالگر"
یک نقطه می شود سنگتر از سنگ
وقتی
یک جمله ربطیِ عاشقانه را
تمام می کند
"اشغالگر"
جنگلِ بی باران است
دلم
بی تو
"اشغالگر"
تو
همیشه بوده ای
آن که نیست ، منم
میان واژه های دلتنگی ات
"اشغالگر"
حقِ وتو
نگاه توست
میانِ
اجماعِ فراموشی های متحد
"اشغالگر"
قصه من
غصه فرهادی ست
که نه شیرین دارد
نه تیشه
و نه کوه
"اشغالگر"
نیستی
و این حرف های نگفته ام به تو
می شود غم
می شود بغض
لابه لای واژه هایم
"اشغالگر"
دلت که ترمینالی شود
آنگاه
رهگذرانِ دلت
مسافرانی می شوند
که رسم شان شکستن است
"اشغالگر"
وقتی قرار بر رانده شدن باشد
فرقی نمی کرد حوا
از کدام درخت میوه بچیند
"اشغالگر"
عکسهایت
قدیمی ست
ولی
همیشه جدید می ماند
غمِ نداشتنت
"اشغالگر"
دستم به کاری نمی رود
وقتی دست هایت
در دستم نیست
"اشغالگر"
خدایا سلام
شصت و نه ثوابم
برای خودت
ولی
جوابِ سلامم را بده
"اشغالگر"
حتی نفس کشیدن
خفه ام می کند
وقتی
بغض نداشتنت
در گلویم باشد
"اشغاگر"
دردهایم
از حرف های مالکیتی ست
که آخرِ جمله ها می آید
"اشغالگر"
گاهی زمین گرد نیست
می شود
دو خط موازی
که هیچ وقت
مرا با تو
رو در رو نمی کند
"اشغالگر"
عینک ها
دروغ می گویند
نه تو را
نزدیک می کنند
و نه دلتنگی هایم را
دور
"اشغالگر"
توده ها
پر فشار باشد
یا کم فشار
فرقی ندارد
بی تو
آسمان چشمانم
همیشه بارانیست
"اشغالگر"
تو
ابراهیم بودی
یا دلِ من بت بود
که شکستنش
عادتت شد
"اشغالگر"
اگر پینوکیو می دانست
پدر ژپتویی که او را ساخت
از آدم ها خسته بود
هیچگاه
آرزو نمی کرد
آدم شود
"اشغالگر"
می دانم
به گور می برم
آرزویِ داشتنتی که
نداشتمش
"اشغالگر"
چشم هایم اینجایند
می بینند
ولی
جا مانده است
نگاهم
در نگاهت
"اشغالگر"
از شب های بی مهتاب نیز
تاریک تر است
روشنیِ روزی که
تو را
در آن نداشته باشم
"اشغالگر"
تو
تنها نامحرم دنیایی
که حتی خدا هم
دوست دارد
موهایت را ببیند
"اشغالگر"
پینوکیو
می خواهم عروسکی چوبی شوم
تَن ها قلب ندارند
نمی دانند احساس چیست
"اشغالگر"
تو
شبیه ترین ضمیر
به خدایی
وقتی
با این همه خواستن
فقط سکوت میکنی
"اشغالگر"
مرا به مقصدم می رساند
هواپیمایی
که رو به سقوط پرواز میکند
"اشغالگر"
دوزخ
چشمانِ توست
وقتی
مرا
مردد می کند
بین رفتن و ماندن
"اشغالگر"
مهم نیست
ثانیه شمارِ چراغ قرمزِ
خیابان های تهران
چه عددی را نشان می دهد
وقتی که
من سالهاست
پشت ترافیکِ دلت مانده ام
"اشغالگر"
توحش پلنگِ چشمانت
رم می دهد
آهوی بی پناهِ دلم را
"اشغالگر"
باد باشد
یا نسیم
فرقی ندارد
وقتی قرار است
هر چه بادا باد
"اشغالگر"
دلت
با کدام قدرت جهانی بود
که قطعنامه عشقم را
در شورای امنیت دلت
وتو کردی
"اشغالگر"
جاده ها دروغ می گویند
رسیدنی در کار نیست
وقتی
مقصد تو باشی
"اشغالگر"
خوش بحال آن راه
که هر وقت
مرا می بینی
خودت را به او می زنی
"اشغالگر"