مثل هرشب عشق خودت زد به سرم چند ساعت شده از زندگی بی خبرم این همه فاصله ، ده جاده وصد ریل قطار بال پروازم کو، ک بسویت بپرم ؟ از همان لحظه ک تو رفتی ومن ماندم ومن! بین این قافیه ها در ب درم تا نشستم غزلی تازه سرودم ک مگر این همه فاصله کوتاه شود در نظرم بسته بسته کودئین خوردم وعاقل نشدم پدر عشق بسوزد ک درامد پدرم بی تو دنیا ب درک بی تو جهنم ب درک کفر مطلق شده ام دایره ایی بی وترم من خدای غزل ناب نگاهت شده ام از رگ گردنِ تو ، من ب تو نزدیکترم...
مثل هرشب عشق خودت زد به سرم
چند ساعت شده از زندگی بی خبرم
این همه فاصله ، ده جاده وصد ریل قطار
بال پروازم کو، ک بسویت بپرم ؟
از همان لحظه ک تو رفتی ومن ماندم ومن!
بین این قافیه ها در ب درم
تا نشستم غزلی تازه سرودم ک مگر
این همه فاصله کوتاه شود در نظرم
بسته بسته کودئین خوردم وعاقل نشدم
پدر عشق بسوزد ک درامد پدرم
بی تو دنیا ب درک بی تو جهنم ب درک
کفر مطلق شده ام دایره ایی بی وترم
من خدای غزل ناب نگاهت شده ام
از رگ گردنِ تو ، من ب تو نزدیکترم...
دلم هوایی باغ و بهار هرگز نیست
کویر عشق تو شد خانه ی اقامت من
احسنت