اندوه تو سنگینی اندوه جهان است
حتی غم تو تلخ ترین درد زمان است
وقتی که خزان عطر تو دارد همه جایش
هر لحظه دلم یکسره با فصل خزان است
رفتی تو ولی قلب من از غصه و دردت
از فکر تو هر لحظه ی آن او نگران است
هر جا بروم فرق ندارد که کجا هست
آنجا به یقین از غم تو از تو نشان است
تیری تو زدی بر دل من با غم و دردت
عشقت نوک پیکان و غمت همچو کمان است
محمدصادق رزمی