زیر باران عابری در هر خیابان می شوم
با نگاهم از غمت همدرد باران می شوم
هر زمان از عاشقی صحبت به جایی می شود
پشت یک لبخند تلخ آن لحظه پنهان می شوم
در مدرس یا که صدر درگیر تو تا می شوم
با ترافیک غمت من مثل چمران می شوم
مثل بحران یمن، یا بحث جنگ سوریه
با غمت من هم چو آن درگیر بحران می شوم
از غم لیلای خود مجنون به صحرا می زدش
من ولی آواره در تشویش تهران می شوم
محمدصادق رزمی