امان از قلب دلتنگم اما از چشم زیبایت
امان از نم نم باران به آن چشمان شهلایت
نگاه خیس و زیبایت به زیر نم نم باران
دلم را می برد با خود دو چشمان فریبایت
به زیر نم نم باران بهار بندر بوشهر
دل بی طاقتم از نو دوباره گشته شیدایت
صدای بوق یک خودرو مرا از تو جدایم کرد
به یادم آمدش از نو غم و اندوه یلدایت
تو رفتی از جهان من ولی در بندر بوشهر
دوباره عاشقم کرده مرا اینگونه رویایت
محمدصادق رزمی