روز به روز
غنی تر می کنی
اورانیومِ دلتنگیِ دلم را
دیگر
سانترفیوژِ دلم
تحمل این همه دلتنگیِ ندارد
"اشغالگر"
رفتنت
یک نسل کشیِ ضد عاشقی است
وقتی
نسلِ همه آرزوهایم را
یک به یک می کشد
"اشغالگر"
دلتنگی یعنی
تک درختی
باقی مانده
از یک جنگل
"اشغالگر"
رفتنت
سرطان خوش خیم عشقت را
در دلم
بدخیم میکند
"اشغالگر"
و تنهاتر از خدا
احساسِ من بود
که در قلبت
تنها ماند
"اشغالگر"
پرچمت
افراشته
بر دیوارِ کوتاه دلم
سرت را بالاتر بگیر معشوقِ من
"اشغالگر"
می گویند
از رگِ گردن نزدیکتر است
خدایی که تو را از من دور کرد
"اشغالگر"
باران، نمک می شود
وقتی
می پاشد
بر زخمِ دلم
"اشغالگر"
پلیس ضد شورشی را
توانِ مقاومت نیست
وقتی
خاطره هایت
در دلم شورش می کنند
"اشغالگر"
تهران
امنیت ندارد
وقتی
آغوشت را ندارم
"اشغالگر"
مهم نیست
کدام زبان را می خوانی
وقتی
زبان عشق را نمی دانی
"اشغالگر"
جنوبی باشی
و یک غروبِ سرخ
و یک خلیج به عظمت فارس
ولی دلتنگ باشی
آنگاه شروه خودش می خواند
"اشغالگر"
تنهایی یعنی
دو استکان چایی داغ می ریزم
ولی
یک استکان چایی
همیشه سرد می شود
"اشغالگر"
دکتر جان
اینقدر برایم
شربت گلو درد
تجویز نکن
آنچه را که در گلویم میبینی
چرک نیست
بغضِ یک عمر تنها زیستن است
"اشغالگر"
بزرگترین میدانِ عشقیِ جهان
یک میدانِ عاشقیِ مشترک ست
که شیب اش
همیشه سمتِ توست
"اشغالگر"
خدایِ من
من هم
مانندِ تو
لَم یَلِد وَ لَم یولَد
چقدر ما تنهاییم
"اشغالگر"
حجابِ چشماهایت را
رعایت کن
آتشم می زند
نگاهت
"اشغالگر"
می گویی
"إنا لله وإنا إلیه راجعون"
خوشا به حالت خدا
که به سویت بر می گردند
"اشغالگر"
میان همه ضمیر ها
"تو"
بی وفاترین ضمیرِ دنیایی
"اشغالگر"
وقتی هم نفسی نیست
نفس کشیدن را چه سود
"اشغالگر"
لبخندهای من
بی تو
لبخند نیستند
حرکتی ست
مصنوعی
مثلِ دندان های پدر بزرگم
"اشغالگر"
یک تصویر پاناروما
از تو
حتی در خیال
مرا دوباره عاشقت می کند
"اشغالگر"
همه دنیا هم درخت سیب باشد
باز من تنهایم
نه شیطانی ست که فریبم دهد
و نه حوایی که سیب بچیند
"اشغالگر"
می گویند "دوری و دوستی"
اما تو نه دوری
و نه دوستی
"اشغالگر"
باران یا برف
فرقی ندارد
بی تو
همیشه هوایم می گیرد
"اشغالگر"
ای مسیح احساسم
تو عیسایی در دلم
وقتی دلِ مرده ام را
با مسحِ نگاهی
زنده می کنی
"اشغالگر"
من و تو
هر دو
دو حرف داریم
ولی
من کجا و تو کجا
"اشغالگر"
دور زندگی را خط می کشم
حالا سهم من از اکسیژن هوا
برای تو
جای هر دویمان
زندگی کن
"اشغالگر"
خدا اگر با ما بود
هیچگاه
روزی نمی رسید
که من تو را
به او بسپارم
"اشغالگر"
من جهان سومِ عشقم
وقتی از همه داشتنی های دنیا
سهمِ من
نداشتنت، نبودنت
می شود
"اشغالگر"
قلبِ تو
سرزمینِ لیبی بود
یا عشق من
شبیهِ قذافی
که اینگونه آن را از دلت راندی
"اشغالگر"
نبودنت
چه نسبتی با آتش دارد
که بدونِ حضورِ شعله ای
دلم را می سوزاند...
"اشغالگر"
یلدا
آخرین شبِ
اخرین برگِ
یک درختِ پاییزی ست
سپیده فردا که بدمد
دیگر او نیست
"اشغالگر"
شکسپیر
اگر تو را می شناخت
بی گمان
نمایشنامه هایش را
به نام تو می نوشت
"اشغالگر"