ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

غصه هایم را شمارش می کنم من قبل خواب

قبل خوابم آمدم تا گوسفندان بشمرم

از تو با آنها که گفتم خواب آنها هم پرید


"محمدصادق رزمی"

توافق کرده چشمان ظریفت با دلم

چه فرجام خوشی دارد توافق با لبت بانو

که تحریم  لبم وا می شود با بوسه ات بانو


"محمدصادق رزمی"

موی تو طوفانی و تهران شده ویرانکده

چادرت را می برد طوفان تهران با خودش

موی تو در یک طرف طوفان تهران یک طرف


"محمدصادق رزمی"

خرمای دشتستان شده لبخند زیبای تو جان

چشمان دشتستانی ات زیبا  چو نخلستان شده

شیرینی لب های تو خرمای دشتستان شده


"محمدصادق رزمی"

حرف تو باشد درست اما ...

اینکه گفتی من به تو اصلا نمی آیم درست
من ولی با تو به هر جایی که گفتی می روم


"محمدصادق رزمی"

اکثریت با تو شد در طرح قانون دلم

تصویب شده عشق تو در مجلس قلبم
اما شده شورای نگهبان دلت مانع  قلبم
این مصلحت نظم دو تا عشق خداییست

قانون شدن عشق تو در دولت قلبم


"محمدصادق رزمی"

جا مانده ز تو رود و دلم را زده آتش

چشمم شده چون رود و دلم هم شده آتش

جامانده ز عشقت  شده این غصه و اندوه


"محمدصادق رزمی"

درگیر فروپاشی شدم با خاطره از چشم تو

انتحاری آمده یک خاطره از تو در این شب های من

آمده تا قلب و احساس مرا بی تو فروپاشی کند


"محمدصادق رزمی"

بی نازنین زیبای من دنیای من بی فونت شد

بی تو ای ناز ترین دختر دنیا ی  دلم

فونت اشعارم شده بی نازنین معشوق من


"محمدصادق رزمی"

گرمای دو دستت باعث گرمی جنوب است

شرجی و گرمای مرداد جنوب و داغی بوشهر ما

با نگاهت می شود مانند چالوس و شمال


"محمدصادق رزمی"

درس و دانشگاه من با تو همه تعطیل شد

درس و دانشگاه من با  دیدنت تعطیل شد

یک حراست عاشق چشمان زیبایت شده


"محمدصادق رزمی"

چادرت محرم اسرار تو بود بیش از من

حسرت چادر تو مانده هنوزم به دلم

او ز من بیشتر از هر که به تو محرم بود


"محمدصادق رزمی"


ویران شده شهرم فقط از قطره اشکت

اشک های چشم تو باعث شده در قلب من

شهر تهران با گسل ویران شود با زلزله


"محمدصادق رزمی"

دل من بی تو گرفته ست همیشه روزه

دل من وقت سحر روزه عشق است هنوز

دل من بی تو لبی بر رطب عشق نزد


"محمدصادق رزمی"

با نگاهت من شدم از این جهان سوی خدا

چشمان تو  مانند مخدر شده بر روح و دلم

یکبار نگاهم که کنی گیج شوم ساعت ها


"محمدصادق رزمی

عاقبت با تو به مرگی زودرس خواهم رسید

همچو سیگاری که روی پاکتش هشدار مردن می دهد

می کشی با غصه هایت این دلم را عاقبت یک روز


"محمدصادق رزمی"

کاش می شد با تو یک توافق داشتم

با توافق یک جهان در صلح و آرامش شده اما دلم

بی تو تا پایان دنیا  با غمت درگیر جنگی بوده است


"محمدصادق رزمی"

من هنوز با یاد تو در این زمستان زنده ام

برگ خشکی در زمستان بر درخت چسبیده بود

او خودم بودم که با یادت دلم را زنده می دارم هنوز


"محمدصادق رزمی"

تو مجازی هستی و عکست شده درمان دل

تصویر تو در لاین و اینستا شده درمان دل من

وقتی که میسر نشود مرهم رویت


"اشغالگر"

بی تو در تحریم مانده ام

لغو گشته با توافق بند تحریم  وفشار
من ولی مانند هر شب بی تو تحریمم هنوز

یاد تو غمگین ترینم کرده در شهر خودم

بهترین ساعات شب یادت به قلبم می زند

یاد تو باعث شده شب های من غمگین شود


"محمدصادق رزمی"

حسرت دیدار پدر

من پر از حسرت دیدار شدم مثل همان فرزندی

پدرش حامی زینب شده در سوریه و می جنگد


"محمدصادق رزمی"

عشق تو شیشه مشروب و قدیمی ست

عشق تو مثل شرابی شده در انباری

کهنه تر می شود و مستی آن بیشتر است


"محمدصادق رزمی"

ماهی رفته از تُنگ

دلم تُنگی شده

بی ماهی...


"محمدصادق رزمی

خورشید شده آتش عشق تو در قلب من

مثل خورشیدی شده این قلب من از دوری ات

از درون می سوزم و پایان ندارد درد من


"محمدصادق رزمی"

اشک من دارد شبیه آب دریا می شود

رودها از چشم تو راهی به دریا می شوند
لشکر موهای تو همچون که دریا می شوند
جای پایت در بیابان مانده بر حس سراب

ماهیان از غصه ات راهی به دریا می شوند


"محمدصادق رزمی"


جدا کردی مرا همچو یونان ز اروپا

سوی دل خود گام نهادی و تو گفتی که برو

همچو یونان که جدا شد ز اروپا و یورو


"محمدصادق رزمی"

پیام ماندن و از جان گذشتن

شکسته خط دل از درد غواص
که بسته دشمنی دستان غواص
پیام ماندن و از جان گذشتن

رسیده از لب خاموش غواص


"محمدصادق رزمی"

حسرت به دلم ماند شهیدی بودم

در مسجد و محراب به صف، اول مجلس بودم
من در وسط سینه زدن ذاکر مولا بودم
در جنگ و نبرد و تیر و ترکش ها من
حسرت به دلم ماند که ای کاش شهیدی بودم


"محمدصادق رزمی"

مهر تو در قلب من مانده همیشه تا ابد

مهر تو از قلب من بیرون نمی آید ولی

مهر پاییزی شدم در حسرت آغوش تو


"محمدصادق رزمی"

شب بیست و یکم رمضان

تا که مولا در شب بیست و یکم آید به درگاه بهشت

فاطمه از شوق او احیا گرفته در بهشت


"محمدصادق رزمی"

چه شود شبی که یلدا قدر است

هر شبی را می توانم تا سحر احیا کنم

من اگر با موی یلدایت شبی می ساختم


"محمدصادق رزمی"

داعش غمت بود که افتاده به دلم

سرزمین قلب تو در دست داعش های غم
من برای فتح آن مثل سلیمانی شوم


"اشغالگر"

تازه از تازه می شود غمت هر شب

همچو باریدن باران شده بر چهره تهران

غم های تو در قلب من از دیدن عکست


"اشغالگر"

بهشتم گمشده در بین چمدانت

پر از گل بوده و سوسن ، نگار روی پیراهن

بهشتم بوده بر روی نگار جامه ات بانو


"اشغالگر"

چرا باید بخوابم در شبی تا صبح بیداری

می شود با چشم های ساده و زیبای تو

من شبی را تا سحر با یاد تو احیا کنم


"اشغالگر"

بوسه ای من بی خبر ناگه زدم بر گردنت

کاش می شد با تو هر شب من شبیه آن خدا
از رگ گردن تو را هر شب ببوسم بی خبر

"اشغالگر"

ما دو کشور بوده ایم

ما دو کشور بوده ایم در نقشه های این جهان
من ولی از دوریت کشور گشایی می کنم


"اشغالگر"


شک بوسه بر لب افتاده در بین نماز

در بین نمازم به دلم شک تو افتاده که من

بوسه را قبل نمازم زده ام بر لب تو یا نزدم؟


"اشغالگر"

دکل عشق تو در اوج هیاهو گم شد

دل من بین همه خاطره هایت گم شد

همچو آن یک دکل نفتی ایران گم شد


"اشغالگر"

بگذار بیفتم همه ترمم

نگاهت بوده استادی در این دانشگه دنیا

ولی تا اسم من دیدش مرا حذف دو ترمم کرد


"اشغالگر"

دل چادرت به حالم سوخت

چادر و روسری ات رو به عقب آمده چون

دلشان سوخته تا مویت ببینم من کمی


"اشغالگر"

طهران بی تو را تهران می نویسم

تفاوت کرده با سابق هوای شهرمان تهران

که باران هم نمی بارد دگر بی تو در این تهران


"اشغالگر"

قطاب یزدی ها شده چشمان زیبای تو گل

بعد از آن روزی که من دیدم تو را در شهر یزد

تازه فهمیدم چرا قطاب آنجا اینقدر شیرین شده


"اشغالگر"

درویت بیشتر کرده هوای پاییز را

گرچه حتی سبز باشد در زمستان های سرد

بی تو اما زرد شد آن سرو سبز خانه تان


"اشغالگر"

آتش زده عشقت همه اعضای تنم را

قلبم شده آن لنج که پهلو زده در بندر دَیر

عشقت زده آتش همه جا اسکله ام را


"اشغالگر"

سرو زیبایم شده گمنام و تنها نزد خاک

روز جبهه رفتنش او یک جوان ساده بود

روز برگشتش فقط از او پلاکی مانده بود


"اشغالگر"

دریا و من و موج تماشایت می کنیم

باید که بگیرم من از این منظره عکسی

چشمان تو دریا شده در ساحل بوشهر


"اشغالگر"

ماه عسل بی تو بسان زهر است

آنقدر از دوری ات غمگین و تنها من شدم

می روم تا با علیخانی کمی صحبت کنم


"اشغالگر"

بهمن و مرداد من بی تو شده مانند هم

تو همان خورشید تابستانی ام بودی و من

بی تو مردادم شده مانند بهمن سرد و یخ


"اشغالگر"