درون سینه ام از تو، غم تلخی به جا مانده
شبیه حس یک عاشق، که از عشقش جدا مانده
چنان مجنون تو گشتم، که هر کس دیده احوالم
بگوید در دلش آرام، که بی عشقش چرا مانده
دلم دیگر در این دنیا، کسی جز تو نمی خواهد
که تا روز ابد دیگر، دلم گیر شما مانده
تو را وقتی ندارم من، شود این معنیش دیگر
که یک من از غمت اینجا،تک و تنها عزا مانده
مرا دق می دهد آخر، غم شب های تنهایی
غم یک عاشق تنها، که عشقش با خدا مانده
محمدصادق رزمی