"اشغالگر"
کــــــاش گاهی خدا از پشتـــ ابرها می آمد گوشمـــ را محکم میگرفتـــ و داد میزد: انقدر غر نزن! همینه که هستـــ ... بعــد یه چشمکــ میزد و تو گوشم میگفتـــ: همهـ چی درست میشه.....
خاطراتم پر از توست و زندگی ام خالی از تو...بودنت...ونبودنت...عذابم میدهند....
و تــو یکی از همین غروب های جمعــه رفتـــی ...
داداش مارم تحویل بگیری بد نیست... من خییییییییییییییلی دوست دارمااااااااااااااااا... گفته باشم ...
و یکی از همین غروب های جمعه، بی تو میمیرم... آخ که اگر بدانی چقدر دلم یک بعد از ظهر پنج شنبه میخواهد، که با هم بریم سینما...
mahshare
کــــــاش گاهی خدا
از پشتـــ ابرها می آمد
گوشمـــ را محکم میگرفتـــ و داد میزد:
انقدر غر نزن! همینه که هستـــ ...
بعــد یه چشمکــ میزد و تو گوشم میگفتـــ:
همهـ چی درست میشه.....
خاطراتم پر از توست
و زندگی ام خالی از تو...بودنت...ونبودنت...عذابم میدهند....
و تــو
یکی از همین غروب های جمعــه
رفتـــی ...
داداش مارم تحویل بگیری بد نیست...
من خییییییییییییییلی دوست دارمااااااااااااااااا...
گفته باشم ...
و یکی از همین غروب های جمعه،
بی تو میمیرم...
آخ که اگر بدانی چقدر دلم
یک بعد از ظهر پنج شنبه میخواهد،
که با هم بریم سینما...
mahshare