موی تو نخل جنوب و چشم من دریای آن
داغ تو در قلب من مثل همان گرمای آن
شروه می خواند دلم از درد و اندوهت عزیز
بوی غم دارد جنوبی هر کجا در جای آن
بندر بوشهر و اهواز و گناوه یا که گچساران ما
بوی تو دارد رفیق حتی که در صحرای آن
مثل آبادان شدم، از جنگ، ویرانم هنوز
دیدنت شیرین ترین حتی که در رویای آن
لحظه ناب غروب و سرخی دریا و من
می نشینم گوشه ای از درد بی پروای آن
محمدصادق رزمی