خواب دیدم آمدی، خوابم چراغان می شود
از قدم هایت ببین این کوچه باران می شود
جفت من حالا تویی حالا که خوابم آمدی
نیمه ام حالا تویی این قصه امکان می شود
عاقبت این فاصله در بین ما کمتر شده
با لب خندان تو این غصه پایان می شود
آمدم چیزی بگویم از غم و بی تابی ام
از نگاه گرم تو غم ها که ویران می شود
ناگهان تصویر تو در خواب من مه می شود
پشت یک ابر سیاه آن چهره پنهان می شود
کاش بودی تا کمی تعبیر خوابم می شدی
از غم آن خواب من روزم چو داغان می شود
محمدصادق رزمی
الهی...