گریه هایم باعث اندوه خودکارم شده
در دلم دنیا به من شادی بده کارم شده
می نویسم یک غزل اما نمی دانم چرا
غصه ای در سینه ام تشویش افکارم شده
از تمام بودنت یک قاب عکسی مانده است
قاب عکست مرهمی بر زخم دیوارم شده
من شدم تنها ترین در زندگی بی چشم تو
بی تو تنها این غمت اینجا وفادارم شده
رفتی و دیگر کسی من را نمی خواهد دگر
بعد تو تنها خدا هر شب نگهدارم شده
محمدصادق رزمی