صبح زیبایت بخیر اما نخوابیدم عزیز
مثل باران از غمت در سینه باریدم عزیز
در تمام دیشبم من زل به چمشانت زدم
جز نگاه عاشقت چیزی نمی دیدم عزیز
کل شب را از غمت تا صبح باریدم عزیز
در کنارم آمدی گفتی که فهمیدم عزیز
گفتمت با من بمان تا غصه ات کمتر شود
در خیالم روی تو یک لحظه بوسیدم عزیز
بی خیال لحظه ها وقتی تو رفتی از خیال
کاش هرگز در جهان چشمت نمی دیدم عزیز
محمدصادق رزمی