زیر باران خزان بی تو دلم در به در است
بی تو دیگر به خدا آب و هوا یک نفر است
هر که با یار خودش در همه پیری پدر است
مرد تو بی تو ولی در همه پیری پسر است
زیر چتری که منم نم نم باران به سرش
قلب من از غم تو ساکت و خونین جگر است
تا که بر زخم دلم یاد تو مرهم بشود
گاه گاهی ز غمت بر سر کویت گذر است
خش خش برگ درخت، نم نم باران خزان
این هوا بی تو چقدر بردل من یک نفر است
محمدصادق رزمی